پادکست بادکوبه شماره ۱۰۴
سلام، وقت بخیر
پادکستی که میشنوید، از مجموعه پادکستهای بادکوبه است. ما در این مجموعه به اتفاقات جذاب، سرگرمکننده، خلاقانه، تاثیرگذار و خبری دنیای تبلیغات میپردازیم.
امروز در این قسمت از پادکست بادکوبه به معرفی چند روش ایدهپردازی میپردازیم. ما برای گردآوری این قسمت از پادکست به سراغ سایت گویا آی تی رفتهایم.
ایدهپردازی یکی از اولین و مهمترین مراحل نه تنها یک کمپین که هر فعالیت تبلیغاتی است. در یک آژانس تبلیغاتی برای انجام هرگونه پروژه تبلیغاتی فارغ از نوع محتوایی که میخواهیم تولید کنیم به ایدهپردازی نیاز است. برای ایدهپردازی روشهای محک خورده و جواب دادهی متعددی وجود دارد که امروز ما به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
۱-بارش مغزی یا طوفان فکری (Brainstorming)
بارش مغزی، رایجترین و محبوبترین روش ایدهپردازی در همهی زمینههاست. به علاوه این روش یکی از بهترین تکنیکهای گروهی است که نتایج بسیار بهتری از ایدهپردازی یک نفره دارد.
چیزی که در روش بارش مغزی اهمیت دارد، کمّیت ایدههاست و نه کیفیت آنها. هدف از جلسات بارش مغزی، تفکر گروهی و جمعی است. هر یک از افراد گروه باید بخش مولد مغز خود را فعال و بخش ارزیاب آن را محدود کند. شرکتکنندگان در جلسه باید با هم تعامل داشته باشند، گوش کنند و ایدهها را پرورش بدهند.
به منظور کسب اطمینان از کارآمدی جلسات بارش مغزی، به نکات زیر توجه کنید:
- یک محدوده زمانی برای بارش مغزی تعیین کنید. در طول این مدت زمان هدف این است که تا جایی که امکان دارد ایده تولید شود. قضاوت ایدهها در این مرحله کاملاً ممنوع است.
- جلسه را با طرح یک مسأله، برنامه، هدف، دیدگاه یا سوال «چطور میتوانیم…» شروع کنید. کاملاً روی همان موضوعی که انتخاب میکنید تمرکز کنید. مبتکر بارش مغزی،الکس آزبورن روی ناکارآمدی جلسات بارش مغزی که روی چندین سوال تمرکز میکنند تاکید دارد.
- هیچ ایدهای را –حتی از طریق رفتارهای غیرکلامی– قضاوت، ارزیابی یا نقد نکنید. به عنوان مدیر جلسهی بارش مغزی، باید فضای مثبتی را بر جلسه حکمفرما کنید که باعث افزایش اطمینان و اعتماد به نفس شرکتکنندگان شود.
- از ایدههای غیرمنطقی، جنونآمیز یا حتی عجیب و غریب استقبال کنید. هر چه فرآیند ایدهپردازی خلاقانهتر باشد، ایدههای بهتری تولید خواهد شد.
۲-بازی بار (Gamestorming)
معمولاً استفاده از روشهای مفرّح یا بازی محور باعث افزایش قابل توجه خلاقیت میشود. بازی بار، ترکیبی از بارش مغزی و بازی وار سازی (gamification) است.
از جمله نمونههای جلسات بازی بار میتوان به این موارد اشاره کرد:
- داستانپردازی: در این روش قالبی ارائه میشود که شرکتکندگان بر مبنای آن داستانی را پردازش میکنند که حاوی همه مولفههای داستانپردازی است. از آنجایی که در این روش از ویژگیهای اصلی یک موضوع گسترده برای ایجاد یک تصویر منسجم استفاده میکنیم، این تکنیک برای جلساتی که با هدف گسترش بینش و چشمانداز نسبت به موضوع موردنظر برگزار میشوند بسیار مناسب است.
تکنیک تُنگ ماهی: در این روش ایدهپردازی، شرکتکنندگان دو حلقهی کوچک و بزرگ تشکیل میدهند که حلقهی بزرگتر دور حلقهی کوچکتر قرار میگیرد. شرکتکنندگان در یک حلقه به ایدهپردازی از طریق روش بارش مغزی مشغول میشوند و اعضای حلقه دیگر بدون اینکه حرفی بزنند فقط گوش میکنند و یادداشت بر میدارند. این روش به همه فرصت میدهد تا نقشی در جلسه بارش مغزی داشته باشند.
۳-تکنیک اسکَمپر (SCAMPER)
حروف تشکیل دهنده نام این تکنیک ایدهپردازی هر کدام اولین حرف یک فعل حرکتیاند که محرک ایدههای خلاقانه است. این حروف به این افعال اشاره دارند: جایگزین کردن، ترکیب کردن، اقتباس کردن یا وفق دادن، اصلاح کردن، پیدا کردن یک کاربرد دیگر، حذف کردن و وارونه کردن.
این روش توسط الکس آزبورن ارائه شد و به وسیله باب اِبِرلی به بلوغ رسید. روش کار به این ترتیب است که ابتدا مسئله موردنظر را انتخاب میکنیم و سپس با توجه به موضوعات بالا سوال میپرسیم. پرسیدن این سوالها ایدههای جدیدی را به ذهن متبادر خواهد کرد.
۴-زیر سوال بردن پیش فرضها
معمولاً بخش زیادی از فضای ذهنی ما توسط افکار و پیشفرضهای معمول و پذیرفته شده اشغال میشود. خلاص شدن از این تفکرات و فرضیات پذیرفته شده باعث تسهیل خلق ایدههای جدید میشود. برای استفاده از این روش، ابتدا ۲۰ تا ۳۰ فرضیه جدید تولید کنید. این فرضیات میتوانند درست یا نادرست باشند. تعدادی از فرضیات تولید شده را انتخاب کنید و از آنها به عنوان مولد ایدههای جدید استفاده کنید. ضمناً زوایای مختلف را هم در نظر بگیرید. مثلاً در زمینه کسب و کار، در هنگام تولید فرضیه به همه ابعاد کسب و کار خود توجه داشته باشید، از جمله باورهای مصرفکنندگان، نحوه ارائه محصول، مواد اولیه، تولید، توزیع و قیمتگذاری.
۵-تکنیک نقشهبرداری ذهنی (Mind mapping)
این یک تکنیک گرافیکی یا نموداری است که باعث میشود شرکتکنندگان بتوانند ارتباطات بین مجموعههای مختلفی از ایدهها یا اطلاعات را درک یا تصور کنند. در روش نقشه برداری ذهنی، ایدهها را مینویسیم و سپس با رسم خطوطی هر یک از آنها را به اطلاعات یا ایدههای مرتبط با آنها وصل میکنیم. در نتیجه، شبکهای از روابط ترسیم میشود. مخترع این تکنیک، محقق بریتانیایی، تونی بوزان است که به تفصیل در کتاب «از مغزتان استفاده کنید » به شرح آن پرداخته است.
برای استفاده از روش نقشهبرداری ذهنی، از شرکتکنندگان بخواهید که در وسط بورد یا یک صفحه کاغذ یک کلمه یا عبارت کلیدی بنویسند. سپس از آنها بخواهید که هر چه که به ذهنشان میآید را در همان صفحه بنویسند. در نهایت از آنها بخواهید که مطابق آنچه که گفته شد مواردی که نوشتهاند را به هم وصل کنند.
۶-بازتعریف فرصتها
این تکنیک با تمام سادگی خود بسیار کارآمد است. در این روش ابتدا گزارهای تولید میکنید که هدف شما را مشخص میکند. این «گزارهی فرصت» شماست. در مرحله بعد، سه کلمه از گزاره فرصت خود را انتخاب میکنید و با سوالات چه کسی، چه چیزی، چه وقت، کجا، چرا و چطور برای آنها جایگزینهای خلاقانه ای پیدا میکنید.
در اینجا سه فهرست دارید که باید در جدولی که در ردیف بالایی آن کلمات اصلی نوشته شدهاند لیست شوند. سرانجام از هر ستون یک کلمه را به صورت اتفاقی انتخاب میکنید، آن را در گزاره فرصتتان قرار میدهید و گزارههای متنوعی تولید میکنید. این ترکیبات میتواند بعضاً بیمعنی از آب در بیاید و لذا لزوماً این بخش آخرین مرحله ایدهپردازی شما نخواهد بود. با این حال، از آنجایی که احتمالات و گزینههایی در پیش روی شما قرار میگیرد که احتمالاً قبلاً مدنظر قرار نداده بودید، میتواند محرک خوبی برای خلق ایدههای جدید باشد.
۷-تکنیک خواسته اندیشی (Wishful thinking)
یکی دیگر از روشهای ایدهپردازی، تکنیک خواستهاندیشی است. در این روش، خواسته غیرممکنی را در نظر میگیرید و سپس به کمک بارش مغزی به دنبال راههایی برای تحقق آن میگردید.
۸-فکر نویسی (Brainwriting)
تکنیک فکرنویسی روش منعطفی است که میتوان در سایر تکنیکها نیز از آن استفاده کرد. این روش فرصت ارائه افکار و ایدهها را برای همه اعضای گروه فراهم میکند. در روش فکرنویسی، شرکتکنندگان ایدههای خود را روی تکههای کاغذ مینویسند و آنها را در کنار نوشتههای مدیر گروه میچسبانند. این برگهها عوض شده یا با تکیه بر ایدههای دیگر، به بلوغ رسیده و بیشتر میشوند. به علاوه، با تشکیل یک حلقه توسط اعضای گروه و رد و بدل کردن برگهها بین شرکت کنندگان پس از چند دقیقه بارش مغزی هم میتوان این تکنیک را پیاده کرد.
۹-تکنیک بدترین ایده ممکن
کاری که باید انجام بدهید دقیقاً همان عنوان این تکنیک است. هنگامیکه ایده به درد بخوری به ذهنتان نمیرسد، بدترین ایدههای ممکن را فهرست میکنید. از این طریق نه تنها کمی خوش میگذرانید و ذهنتان باز میشود بلکه فشار از دوش ایدهپردازان برداشته میشود و میتوانند ایدهپردازی ماجراجویانه تر و توأم با خلاقیت بیشتری داشته باشند.
میتوانید این پادکست را از اینجا بشنوید.
نظرات (اولین نفری باشید که نظر می دهد)