پادکست شماره ۱۱۱
سلام، وقت بخیر
پادکستی که میشنوید، از مجموعه پادکستهای بادکوبه است. ما در این مجموعه به اتفاقات جذاب، سرگرمکننده، خلاقانه، تاثیرگذار و خبری دنیای تبلیغات میپردازیم.
امروز در این قسمت از پادکست بادکوبه میخواهیم دربارهی مثلث سخنوری و تأثیرگذاری بر مخاطب با کمک فلسفههای یونان باستان صحبت کنیم. مطلبی که مریم حسینپور در سایت چطور در مورد آن نوشته است.
آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که هر وقت صحبت از گزارش نویسی یا تهیهٔ سندی نوشتاری یا ارائهی سخنرانی برای جمعی از مخاطبان میشود، توی دلتان خالی میشود؟ اگر چنین است، مطمئن باشید که تنها نیستید. افراد زیادی هستند که نمیتوانند به راحتی ایدهها و افکارشان را به صورت نوشتاری ارائه دهند. این مهارتی است که باید آن را با تمرین زیاد فرا گرفت.
با افزایش ایمیل و کار با افرادی که در مکانهای دیگری کار میکنند، اهمیت برقراری ارتباط روشن و متقاعدکننده روزبهروز بیشتر شده است. شاید یکی از مهمترین مشکلاتی که در برقراری ارتباط از طریق نوشتن وجود دارد این است که وقتی شما پیامتان را مینویسید، فرصت این را پیدا نمیکنید تا نکتهای که قصد بیانش را دارید به شکل دیگری توضیح بدهید. فقط یک بار فرصت دارید و اگر در همین یک فرصت، مخاطبان خود را از دست بدهید، به راحتی نمیتوانید آنها را بازگردانید. به همین دلیل است که باید کلمات خود را با دقت انتخاب کنید و پیامتان را به شکلی ارائه دهید که به بهترین شکل منظورتان را ادا کند.
مثلث سخنوری راه مناسبی برای شکل دادن به ایدهها و معرفی پیامی است که قصد انتقالش را دارید.
شناخت ابزار: سخنوری
سخنوری روشی قدیمی برای استفاده از زبان به منظور افزایش قدرت متقاعد کردن دیگران است. اگر از آن به درستی استفاده کنید، مخاطبان میتوانند منظور شما را بهخوبی درک کنند و تحت نفوذ کلام شما قرار بگیرند. با درک اینکه مباحث چطور شکل میگیرند و ارائه داده میشوند، میتوانید مهارت نوشتن خود را تقویت کنید و پیامتان را بهوضوح و بهطور مؤثر به اطلاع مخاطبان برسانید.
به کارگیری اصول سخنوری به شما کمک میکند تا سخنتان را طوری سازماندهی کنید که حقیقت فورا برای مخاطبانتان روشن شود. با رویکرد مثلث سخنوری، ما بر سه امر مهم که بیشترین تأثیر را بر سخن دارند تأکید میکنیم:
نویسنده؛ مخاطبان و زمینه. این سه عنصر مثلث سخنوری را تشکیل میدهند:
بر طبق این رویکرد، این سه عامل قانعکننده بودن پیام شما را مشخص میکنند. در نوشته یا اَشکال دیگر برقراری ارتباط باید این سه مورد را در نظر داشته باشیم.
۱. نویسنده
چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، مخاطب تمایل دارد انگیزه شما را برای برقراری ارتباط بداند. اگر شما مشخص نکنید چرا میخواهید پیام را به مخاطب انتقال بدهید، ممکن است بعضی از افراد این طور تصور کنند که شما به اندازهی کافی صداقت نداشتهاید یا چیزی را از آنها مخفی میکنید. مخاطبان شما ممکن است از خود بپرسند:
آیا شما قصد انتقال اطلاعات دارید؟
آیا میخواهید آنها را تربیت کنید؟
آیا از آنها میخواهید کاری را انجام بدهند؟
آیا میخواهید دیگران را متقاعد کنید تا دیدگاه یا عقیدهشان را تغییر بدهند؟
آیا برای حل مشکل یا مسئلهای، ایدههایی پیشنهاد میدهید؟
یا فقط قصد سرگرم کردن آنها را دارید؟
اینکه چطور شخصیت گوینده یا نویسنده بر روی مخاطب تأثیر میگذارد در فلسفهی یونان باستان اِتوس نامیده میشود. مخاطبان تمایل دارند بدانند با چه کسی روبهرو هستند. بنابراین حتما موارد زیر را برایشان روشن کنید:
خودتان را معرفی کنید.
چرا در صحبت کردن در رابطه با موضوع مورد نظر مهارت دارید.
قدرت شما از کجا میآید.
مخاطبان سعی میکنند انگیزهها و عقاید و ارزشهای شما را شناسایی کنند. این اطلاعات به آنها کمک میکند تا در رابطه با باورپذیری و صداقت شما تصمیم بگیرند.
۲. مخاطبان
وقتی به صورت نوشتاری یا گفتاری ارتباط برقرار میکنید، باید مخاطبان خود را بشناسید. اینکه بدانید با چه کسی صحبت میکنید به شما کمک میکند از واژههای تخصصی در هنگام صحبت با افراد معمولی استفاده نکنید. مواردی که باید در اینجا به آنها دقت کنید به شرح زیر هستند:
انتظارات مخاطبان چه هستند؟
آنها چطور از اطلاعاتی که در اختیارشان قرار دادهاید استفاده خواهند کرد؟
مخاطب انتظار دارد بعد از شنیدن یا خواندن پیام چه چیزی نصیبش شود؟
هدف شما برای برقراری ارتباط با این مخاطب چیست؟
این بخش از مثلث بلاغت که قصد دارد احساسات مخاطبان را مورد توجه قرار دهد در فلسفهی یونان پَتوس نامیده میشده است. اطلاعاتی که شما در اختیار مخاطبان قرار میدهید باید احساسات آنها را برانگیخته کند. سؤالات زیر را از خودتان بپرسید:
چه احساساتی را میخواهید برانگیزید؟ ترس، اعتماد، وفاداری یا غیره؟
آیا با مخاطبان ارزشهای مشترکی دارید؟
آیا پیامتان با مخاطبان سازگاری دارد؟
برقراری ارتباط عاطفی با مخاطبان تأثیر مهمی در گیراییِ پیام دارد.
۳. زمینه
در آخر، مخاطب شما زمینه و شرایط برقراری ارتباط را تحلیل میکند.
چه رویدادهایی قبل از برقراری ارتباط رخ میدهند؟
چه نوع مباحثی مطرح شدهاند؟
آیا این مباحث منطقی هستند و بهخوبی به آنها فکر شده است؟
چطور آنها به مخاطبان منتقل میشوند؟
مدارک نوشتاری یا گفتاری در چه موقعیتی و چه مکانی منتقل میشوند؟
آیا این ارتباط، ضروری است؟
در اینجا تمرکز بر منطق است. این بخش لوگوس نامیده میشود. برای اینکه پیامتان برای مخاطب باورپذیر باشد، باید بتواند آن را درک کند. از خودتان بپرسید:
آیا بحثی که قصد مطرح کردنش را دارم، خوشساختار و منطقی است؟
چطور میتوانم ادعاهایم را ثابت کنم؟
چه مدارک و شواهدی دارم؟
بحثهای مخالف کدام هستند؟
سه نقطهی مثلث سخنوری که باید در نظر بگیرید مستقیما به سه روش کلاسیک برمیگردند:
اتوس: اعتمادسازی با اثبات باورپذیری و قدرت اختیار. (یا همان نویسنده)
پَتوس: توسل جستن به احساسات مخاطبان، توسط برقراری ارتباط با ارزشها و علایق آنها. (یا همان مخاطب)
لوگوس: توسل جستن به منطق مخاطبان با استفاده از ایدههای منطقی و خوشساخت. (یا همان زمینه)
برای اینکه بتوانید به بهترین شکل بر مخاطبان خود تأثیر بگذارید و آنها را متقاعد کنید، در برقراری ارتباط خود باید هر سه مورد فوق را مد نظر قرار بدهید. ارتباطی که فقط بر پایهی احساسات استوار باشد مدت زیادی به طول نخواهد انجامید. به همین شکل، اگر فقط حقایق را ارائه دهید، توجه و علاقهی مخاطبان خود را از دست خواهید داد و آنها نمیتوانند با گفتههای شما ارتباط برقرار کنند. در آخر، حتی با وجود اینکه با صداقت کامل با مخاطبان خود ارتباط برقرار میکنید، اگر گفتههای شما منطقی نباشند، آنها به شما اعتماد نخواهند کرد.
نظرات (اولین نفری باشید که نظر می دهد)