پادکست شماره 125

پادکست شماره ۱۲۵

سلام، وقت بخیر

پادکستی که می‌شنوید، شماره ۱۲۵ از مجموعه‌ پادکست‌های راهبردهای ارتباطی خلاق بادکوبه است. ما در این مجموعه به اتفاقات جذاب، سرگرم‌کننده، خلاقانه، تاثیرگذار و خبری دنیای تبلیغات می‌پردازیم.

امروز و در این قسمت می‌خواهیم به معرفی کتاب «آرامش در محیط کار» بپردازیم. با ما همراه باشید.

استرس‌ها و فشارهایی که در محل کار خود متحمل می‌شویم، روح ما را فرسوده کرده است. گاهی اوقات به این فکر می‌کنیم که عطای کار کردن را به لقایش ببخشیم، اما مگرغم نان می‌گذارد. کتاب «آرامش در محیط کار» به ما مهارت هایی یاد می‌دهد که در مقابل استرس‌ها و فشارهای محیط کار دوام بیاوریم. همچنین به ما می‌آموزد که چطور به یک انتقاد در محیط کار پاسخ بدهیم، چگونه از دیگران تعریف کنیم. با رفتارهای فربینده و یا تصنعی همکارانمان چگونه برخورد کنیم. اگر در موقعیت مشاجره یا نزاع قرار گرفتیم چگونه رفتار کنیم. با رفتارهای پرخاشگرانه چه کنیم. چگونه با مدیریت زمان به همه کارهای خود برسیم. به عنوان یک زن با تبعیض، آزار و اذیت جنسی در محل کار چگونه برخورد کنیم. این کتاب براساس اتفاقات کسانی نوشته شده که از استرس و فشار محیط کار در فرانسه به روان‌درمانگر روی آورده‌اند. این کتاب به ما کمک می کند تا عوامل استرس‌زای محیط کار را کاهش دهیم و سپس محیط کار شاد و آرامی داشته باشیم.

هنگامی که یک فرد، تحت فشارهای کاری طولانی و شدید قرار می‌گیرد (درگیری‌های تکراری با همکار یا مدیر، حجم زیاد کار) وضعیت تنش و استرس مزمن حاکم می‌شود.

بر اساس گزارش سازمان بین‌المللی کار، هر بار که مسئولیت کاری سنگینی بر عهده فرد قرار می‌گیرد و او نتواند خود را با آن تطبیق دهد، دچار استرس و تنش می‌شود. این مسئله، چه در درازمدت و چه کوتاه‌مدت، بر سلامت جسمانی و روانی فرد تأثیر منفی می‌گذارد. اگر تنش کاری بیش از حد طولانی شود، توان انطباق و سازگاری کاهش می‌یابد و بدن دچار فرسودگی و خستگی مزمن می‌شود.

ما در این کتاب داستان شخصیت‌های مختلف و ریشه‌یابی پیام‌هایی قدیمی را می‌خوانیم.

تی‌یری به‌تازگی ترفیع گرفته و مدیر ارشد شده است. او هر روز ساعت ۷:۳۰ صبح در دفتر کارش حاضر می‌شود و تا ساعت ۸ شب کار می‌کند. او حتی دیگر با همکارانش هم نهار نمی‌خورد و ترجیح می‌دهد که سریع و بدون اتلاف وقت فقط ساندویچی را ببلعد. وقتی هم که به خانه‌‌اش بازمی‌گردد، دو فرزند کوچکش خواب هستند. همسرش دائماً بهانه می‌گیرد و به این ترتیب درگیری‌های خانوادگی آغاز می‌شود.

برنادِت، پرستار مراقبت‌های تسکینی (ویژه بیماران مبتلا به سرطان و صعب‌العلاج) است. او هر روز با احساسات منفی خانواده بیماران مختلف مواجه می‌شود (ترس، ناراحتی، و خشم). اگر یکی از بیمارانی که موردعلاقه برنادت است فوت کند؛ او هرگز نباید اندوهش را به خانواده بیمار نشان دهد، چراکه باور دارد «نباید اندوه آن‌ها را بیشتر کند.» همین موقعیت او را به‌شدت تحت‌فشار قرار می‌دهد، به‌گونه‌ای که به فکر تغییر شغل می‌افتد.

هلن، دستیار مدیر است. او از چند ماه پیش به دلیل بیماری مرخصی استعلاجی گرفته بود؛ اما هنگامی که به محل کار خود بازمی‌گردد، متوجه می‌شود که وظایف او به همکارش محول شده و او کار موردعلاقه‌اش را از دست داده است. علاوه بر این، رابطه‌اش نیز با سرپرستش ضعیف و کم‌رنگ شده است و گویی دیگر به او اعتماد ندارد. این وضعیت او را به‌شدت ناراحت و دل‌شکسته کرده است.

پیام «عجله کن!»

این پیام به افرادی ارسال می‌شود که در دوران کودکی بارها و بارها این گونه جمله‌ها را شنیده‌اند: «این‌قدر لفتش نده!»، «تو خیلی کُندی!» این پیام‌ها در بزرگ‌سالی خود را به شکل بی‌قراری و بی‌تابی در فرد بروز می‌دهند. آن‌ها خیلی زود حوصله‌شان سر می‌رود و سرعت انجام کار را مهم‌تر از کیفیت آن می‌دانند.

پیام «سخت‌کوش باش!»

این پیام معمولاً به افرادی ارسال می‌شود که فکر می‌کنند تمامی موفقیت‌ها در نتیجه کارهای سخت و دشوار به دست می‌آید. از این رو، آن‌ها معمولاً تمایل زیادی برای پیچیده کردنِ بی‌فایده کارها دارند. آن‌ها در دوران کودکی این جمله‌ها را بارها شنیده‌اند: «کمی به خودت زحمت بده!»، «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود!»، «تو هیچ وقت نباید تسلیم شوی!»

فرض کنید به شخصی که پیام «کامل باش!» را همیشه دریافت کرده است، مسئولیتی واگذار می‌کنید. بدون شک از کارآیی او و دقتش در کارها و نیز قابل‌اطمینان بودنش راضی خواهید بود. در حالی که همین شخص ممکن است در اثر بازخوانی‌ها، بازنویسی‌ها و اصلاحات و غرق شدن بیش از حد در جزئیات، نتواند کار را به‌موقع تحویل دهد.

این باورهای جزم‌اندیشانه ما هستند که باعث شکل‌گیری احساسات منفی و استرس در ما می‌شوند. برخی از این طرح‌واره‌های شناختی عبارت‌اند از: «من باید در هر کاری که بر عهده می‌گیرم، موفق شوم»؛ استقلال، «من باید بتوانم به تنهایی از پس کارهای خودم برآیم و گلیم خودم را از آب بیرون بکشم، کمک گرفتن از دیگران نشانه ضعف است!»؛ تأیید، «نباید باعث ناراحتی دیگران شوم!»؛ هوشیاری، «من باید به تمام مسائل اطرافم آگاه باشم»؛ اداره دنیا، «همه کارها باید آن گونه که من پیش‌بینی کرده‌ام پیش بروند.»

زنان هیچ‌گاه برای ارتقاء شغلی درخواست نمی‌دهند. به همین ترتیب، زنان نسبت به مردان، اغلب کمتر درخواست افزایش حقوق دارند.

یکی از دلایلی که زنان در تقاضای افزایش حقوق مشکل دارند، به این واقعیت بر می‌گردد که در قرن‌های متمادی در ناخودآگاه جمعی زنان، این تصور حک شده است که فقط روسپی‌ها برای گرفتن پول بیشتر درخواست افزایش نرخ می‌دهند. بنابراین هنگامی که می‌خواهند تقاضای افزایش حقوق بدهند، بیشتر حس می‌کنند که این کار، خودفروشی است.

زنان معمولاً در توهم بزرگی به سر می‌برند که اگر «کارشان را خوب» انجام دهند، بدون شک دیده خواهند شد و دیگر نیازی نیست که درخواست افزایش حقوق دهند زیرا خود مدیران کاملاً خودکار حقوق آن‌ها را افزایش خواهند داد.

در دنیای کار نیز باچنین کلیشه‌هایی مواجه هستیم: «زنان در کار خود احساس مسئولیت کمتری می‌کنند» یا «زنان در مدیریت، نسبت به مردان، مهارت کمتری دارند.»

تسلیم شدن در سطح غیرکلامی، یعنی اولین کسی هستید که برای دست دادن، دست خود را دراز می‌کنید. همیشه در برابر شوخی‌ها و جوک‌های جنسیتی هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌دهید، در جلسه‌های کاری قهوه سرو کنید و رفتارهایی مانند این.

تسلیم شدن در سطح کلامی، یعنی جرات شرکت در سخنرانی را نداشته باشید، ارزش کاری که انجام می‌دهید را کم می‌کنید و می‌گویید «کار خاصی نکردم، وظیفه‌ام بود» یا بدون وقفه و مرتب عذرخواهی می‌کنید.

به‌جای جمله «ببخشید مزاحتمان شدم» بگویید «الآن آزاد هستید؟» و به‌طور کلی، با میل شدید زنان برای «ببخشید» گفتن‌های مکرر (نسبت به مردان)، مبارزه کنید.

کتاب آرامش در محیط کار را سوفی مرین نوشته و مرجان گلریز آن را ترجمه کرده و از طریق نشر شمعدونی منتشر کرده است.

 

می‌توانید این پادکست را از اینجا بشنوید.

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

نظرات (اولین نفری باشید که نظر می دهد)