روزنوشتهای بابک بادکوبه – تیر ۹۳
دوم تیر ماه نود و سه:
امروز مدیران یکی از برندها با تمام شرکا اومدن دفتر ما. این شریکها معمولاً همدیگر رو نمیبینن و اغلب بعدازظهرها با ما جلسه میذارن و چون کلی هم با هم کار دارن تا ١٢ شب جلسه طول میکشه. جلسه امروز بعدازظهر در مورد نمایش دو تیزر تولیدشده این برند بود. مدیران تیزر رو دیدن و بسیار بدشون اومد و کلی انتقاد کردن! البته ما عادت داریم به حساسیت مدیران، اما بعدش که جلسه مطالعه موردی با حضور خودشون گذاشتیم، نظرات مردم خیلی مثبت بود و خود مدیران هم یک نسخه از تیزر رو بردن منزل تا نظر اعضای خانوادهشون رو هم بپرسن که طی تماس تلفنی اعلام کردن عالی است و بلاخره ما متوجه نشدیم عالی است یا بد؟! واین داستان مدیران برندها که خیلی حساسیت زیادی دارند همچنان ادامه دارد…
سوم تیر ماه نود و سه:
امروز رفتیم کارخانه یکی از برندهای موادغذایی. در سه سال اخیر این بار سومه که به این کارخانه میرم. مدیر کارخانه مرد محبوبیه و پرسنل بهش علاقه زیادی دارن. این برند همیشه دنبال کارهای بزرگ و اول شدن تو بازاره. ظاهراً میخوان برند جدیدی در بازار خلق کنن و از ما قرارداد مشاوره برندینگ و تبلیغات میخوان. ما هم چند راهنمایی به مدیر تبلیغات ارائه کردیم. ناهار رو با مدیر روابط عمومی خوردیم و قرارداد مشاوره رو تحویل گرفتیم. گرچه برند حرف گوشکنی به نظر نمیرسه اما امیدوارم موفق بشن.
تجربه این چندین سال من در تبلیغات نشان گر اینه که ،خبر خوبی است که مدیران از تیزر خوششون نیومده